چکه چکه انتظار 18
هیئت هفتگی سه شنبه شب ها پیش کش به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
تعجیل در فرج مولانا صاحب الزمان(عجل الله) صلوات
<<اللهم صل علی محمـــــــــد و آل محمد و عجل فرجهم>>
سخنرانی:
هیئت این هفته مصادف شده با اول محرم ،ماه حسین (ع) و عاشورا و کربلا...
دست و دل هر دو نمی گذارند که حرفی از اباعبدلله مان در این سخنرانی نباشد...
بسم الله...
از عمق نا پیدای مظلومیت ما،صدایی آمدنت را وعده می داد.
صدا را، عدل خداوندی صلابت می بخشید و مهر ربّانی گرما می داد. و ما هرچه استقامت، از این صدا گرفتیم و هر چه تحمل، از این نوا دریافتیم.در زیر سهمگین ترین پنجه های شکنجه تاب می آوردیم که شکنج زلف تو را می دیدیم. در کشاکش تازیانه ها و چکاچک شمشیر ها ، برق نگاه تو تاب مان می داد و صدای گامهای آمدنت توان مان می بخشید.
رایحه ات که مژده حضور تو را بر دوش می کشید مرهمی بر زخم های نو به نو مان بود و جبر جانهای شکسته مان. درد ها همه از آن رو تاب آوردنی بود که آمدنی بودی.
انگار تخم صبر بودیم که در خاک انتظار تاب می آوردیم تا در هرم خورشید تو به بال و پر بنشینیم.
سنگینی بار انتظار بر پشت ما،سنگینی یک سال و دو سال نیست سنگینی یک قرن و دو قرن نیست.حتی از زمان تودیع یازدهمین خورشید نیست. تاریخ انتظار و شکیبایی ما به آن ظلم که در عاشورا بر ما رفته است بر می گردد، به آن تیرها که از کمان قساوت برخاست و بر گلوی مظلومیت نشست، به آن سم اسب های کفر که آبدان مطهر توحید را مشبک کرد. به آن جنایتی که دست و پای مردانگی را برید.
از آن زمان تا کنون ما به آب حیات انتظار زنده ایم، انتظار ظهور منتقم خون حسین(ع).
تاریخ استقامت ما از آن زمان هم دورتر می رود، از عاشورا می گذرد و به بعثت پیامبر اکرم می رسد. او در مقابل همه جهل و ظلم و کفر و شرک و عناد و فسادی که جهان آن زمان را پوشانده بود وعده فرمود که کسی خواهد آمد. نامش نام من، کنیه اش کنیه من، لقبش لقب من، دوازدهمین وصی من خواهد بود و جهان را از توحید و عدل و عشق و داد پر خواهد فرمود. اما تاریخ صبر و انتظار ما به دورتر ها برمی گردد، به مظلومیت و تنهایی عیسی ، به غربت موسی، به استقامت نوح و از همه اینها گذر می کند تا به مظلومیت هابیل می رسد.
انتظار و بردباری ما را وسعتی است از هابیل تاکنون و تا برخاستن فریاد جبرئیل در زمین و آسمان و آوردن مژده ظهور امام زمان (عج).
خدا کند تو بیایی...
** دلم میخواهد مقداری هم از اوصاف مردم آخرالزمان بنویسم تا دلمان...
در کتاب بحار الانوار،ج52،ص 262 جابر ابن عبداللع انصاری از نبی معظم (ص) نقل میکند که فرمودند:
-
زکات دادن متروک می شود و زکات دادن را ضرر و زیان تلقی می کنند.
-
و سخن معمول و همگانی شما دروغ .
-
میوه و نقل مجالس شما غیبت.
-
و آنچه بدست می آورید حرام باشد.
-
در آن زمان بزرگان بر کوچکان رحم نمی کنند.
-
و کوچکان نیز احترام بزرگان را نگه نمی دارند.
-
مرد از همسر خود اطاعت کند.
-
درباره همسایه جفا کنند.
-
با ارحام قطع ارتباط کنند.
-
ساختمان ها را محکم بنا کنند.
-
و شهادت شان از روی هوی و هوس باشد.
-
مرد پدرش را لعنت کند.
-
برادر نسبت به برادر حسد ورزد.
-
وفا کم شود.
-
مردان خود را به لباس زنان بیارایند.
-
پرده حیاء از زنها برداشته شود.
-
از آخرت غفلت کنند و تمام توجه خود را به دنیا معطوف دارند.
-
بندگان خدا و مؤمنین در جامعه ذلیل و منافقان در میان مردم عزیز و محترم باشند.
-
انواع خواری ها درباره مؤمن و اهل ایمان اعمال کنند.
-
و قرآن را با آواز و مزامیر و به صورت غنا می خوانند(با سازها و نواز ها)بدون ترس از خداوند.
-
پس در چنین عصری ترانه ها و سازها و آوازها، آدمیان را به طرب می آورد.
-
مردها به مردها اکتفا می کنند و زنان به زنان(اشاره به لواط و مساحقه)
-
ساز و آواز در میان آنان رواج می یابد و در مجامع خودشان از آن استفاده می کنند و کسی آنها را نهی نمی کند بلکه تشویق می کنند با اینکه یکی از گناهان کبیره است که کبیره بودنش بر آنها پوشیده است. پس وای بر آنها از جزا دهنده روز رستاخیز و شفاعت من به آنان نخواهد رسید وکسی که راضی به اعمال آنها باشد وآنان را از این عمل نهی نکند نیز در روز قیامت پشیمان شود و من از او بیزارم.
* این مطالب را هم امیر المؤمنین به صعصعه بن صوحان(یاران آن حضرت) در مورد علائم خروج دجال(آخرالزمان) فرمودند:
- دروغ گفتن را حلال می شمارند.
- زنان را در کارهای اجتماعی و شخصی طرف مشورت قرار می دهند.
- هنرپیشه های آوازه خوان تربیت می شوند.
- زنان با مردانشان به جهت حرص به دنیا در کار تجارت شرکت می کنند.
- زنها سوار بر زینها میشوند.
- رشوه خواری در میان مردم رواج پیدا میکند.
پذیرایی میشوید با:
حضرت آیت الله بهجت فرمودند: جزیره خضراء آن دلی است که امام زمان (عج) در آن تاب بیاورد!!!
"المحتاج الی الله و المتوسل بلطفه الجلی و الخفی"